Shahin Najafi ghasam feat amir azimi milad mofrad

قسÙu0085 به زندگی که Ùu0085رده,قسÙu0085 به Ùu0085رگ اون شهید
قسÙu0085 به قصه دل و ,که اخرش سر نرسید
قسÙu0085 به Ùu0085هر Ùu0085ادری , قسÙu0085 به یار و یاوری
قسÙu0085 به اون خدایی که , بین Ùu0085ا کرده داوری
قسÙu0085 به هÙu0085ه وجود,قسÙu0085 به سجده و سجود
قسÙu0085 به لØu00adظه ودا, قسÙu0085 به Ùu0085رگ این صدا
قسÙu0085 به بغض سینه ها , قسÙu0085 به خیسی نگاه
قسÙu0085 به اون Øu00adقیقتی ,که Ú¯Ùu0085 شده توی صدا
به اون طلوع بی نشون به اون هÙu0085ه خط و نشون
قسÙu0085 به اون Øu00adقیقتی که Ùu0085علوÙu0085ه با رنگ خون
قسÙu0085 به Ùu0085رگ گل یاس قسÙu0085 به هر چیزی که خواست
قسÙu0085 به اون جوونی که زندگی کرده آس و پاس
قسÙu0085 به زجه یه Ùu0085رد واسه رسیدن به نون
قسÙu0085 به گریه دل و قسÙu0085 به اسÙu0085 بی نشون
قسÙu0085 به زخÙu0085 دشنه ها قسÙu0085 به Ùu0085رد قصه ها
قسÙu0085 به گرÙu0085ی وجود قسÙu0085 به غÙu0085 این صدا
واسه تلخی زهر نوش واسه Øu00adقیقتی خاÙu0085وش
واسه جدایی دل و واسه یاد تو فراÙu0085وش
واسه دستای پاکی که به گناهی آلوده شد
واسه خیال آراÙu0085Ø´ که هیچ وقت اسوده نشد
قسÙu0085 به چشÙu0085ای بسته و خواب دروغ
قسÙu0085 به آدÙu0085ای Ùu0085رده شهر شلوغ
قسÙu0085 به قصه گوی قصه و Ùu0085رثیه خون
قسÙu0085 به وسعت عشق و به Ùu0085رز جنون
قسÙu0085 به زندگی که Ùu0085رده,قسÙu0085 به Ùu0085رگ اون شهید
قسÙu0085 به قصه دل و ,که اخرش سر نرسید
قسÙu0085 به Ùu0085هر Ùu0085ادری , قسÙu0085 به یار و یاوری
قسÙu0085 به اون خدایی که , بین Ùu0085ا کرده داوری
قسÙu0085 به هÙu0085ه وجود,قسÙu0085 به سجده و سجود
قسÙu0085 به لØu00adظه ودا, قسÙu0085 به Ùu0085رگ این صدا
قسÙu0085 به بغض سینه ها , قسÙu0085 به خیسی نگاه
قسÙu0085 به اون Øu00adقیقتی ,که Ú¯Ùu0085 شده توی صدا
6 ساله بود که پدرش Ùu0085ردو , چیزی نداشت جز کفنی که بردو
اون Ùu0085وندو Ùu0085ادری که نا نداشت , دیگه خوشبختی تو زندگی جا نداشت
سقفی که گریه Ùu0085یکرد زیر بارون , غÙu0085 گرفته بود دÙu0085 جای خونه
اون شاهد زنده ی اون گریاس , اون فقر و دید تو صورت خواهراش
زندگی توی برهوت Ùu0085Øu00adضی که , زنده نیستو اون توش داره جون Ùu0085یده
وقتی زندگیت Ùu0085ی یخه از فقری , که تو اÙu0085ان با خواریو زجری
که از چشای درو هÙu0085سایه جاری , چشات از تیر نگاشون فراری
اون شاهد زنده ی غÙu0085 و وØu00adشت , اون که بر باد رفت از دست Ùu0085نÙu0085
Ùu0085ن راوی اون کسایی هستÙu0085 , که از فقر دخترشونو Ùu0085یفروشن
کارگری که آخر Ùu0085اه شرÙu0085ی , Ùu0085یشینه تو چهرشو این زندگی
وضع از دیروز داره بدتر Ùu0085یشه , صبØu00ad تا شب سگ دو باز لنگی
از Ùu0085ادری که پسراش توی بندن , نه اÙu0085یدی چه اÙu0085یدی اگه برگردن
جلو بندش Ùu0085یریزه واسه دیدنشون , Ùu0085ادر Ùu0085Ø·Ùu0085ئنی که پسرات زندن؟
وقتی توی Ùu0085Ùu0085لکت خودت غریبی , جز خفقان از هÙu0085ه چیزی بی نصیبی
تو آدÙu0085 نیستی اینجا یه کاریکاتوری , تو یه Ùu0085هره تو دستای یه دیکتاتوری
قسÙu0085 به اون خدایی که تو Ùu0085یگی هستش , اگه هست پس Ùu0085ا پاک شدیÙu0085 از تو لیستش
اگه هست پس چرا خفقون گرفت؟ , شاید این تیکه زÙu0085ین از یادش رفته
نÙu0085ی دونÙu0085 شاید این خاک نفرین شده , تو بگو چرا زندگی واسه Ùu0085ا Ùu0085رده؟
تو بگو چرا قسÙu0085ات هÙu0085ه رنگ بغضه؟ , این جواب آدÙu0085 بودنو Ùu0085زده؟
زندگی تو زÙu0085ینی که قسÙu0085Ø´ دروغه , دعا نکنی داداش خدا سرش شلوغه
قسÙu0085 به هÙu0085ه وجود,قسÙu0085 به سجده و سجود
قسÙu0085 به لØu00adظه ودا, قسÙu0085 به Ùu0085رگ این صدا
قسÙu0085 به بغض سینه ها , قسÙu0085 به خیسی نگاه
قسÙu0085 به اون Øu00adقیقتی ,که Ú¯Ùu0085 شده توی صدا